فرهنگ لغت حیف نون
سیتوپلاسم : (بندری) به خاطر تو پلاس و علافم
برون گرا : کچلهای خارج از خانه، کچلهای خارجی
Long time no see: !دارم لونگ میپیچم ، نگاه نکن
مالاریا : کلمه ای که اهالی لار اول هر جمله میگویند
مهران : شخصی که در هوای مه آلود رانندگی می کند
فرزاد : کسی که به طور مادر زاد موهایش فرفری باشد
زباله دان : آشغال شناس ،آنکه در تفکیک زباله تبحر دارد
Jesus: در اصفهان به بچه گویند که دست به چیز داغ نزند
کولر:زمانی که یک لر به مکانی رفته باشد و بین ما نباشد
کالسکه : هنگامی که یک اصفهانی یک میوۀ کال میخورد.
کاریزماتیک : قناتى که خانمها براى ذخیره ى ماتیک میکنند
کرباسچی : رانندهٔ اتوبوسی که هرچه داد میزنی نمیشنود
اتومبیلرانی : نوشیدنی گوارا، حاوی تکه های طبیعی اتومبیل
صفا سیتی : شهری که مردم آن همیشه در صف ایستاده اند
هالوژن : ژنی که عامل اصلی ساده لوحی در انسان می باشد
آنتی هیستامین : آنکه مخالف هیس کردن تا ۱ دقیقه میباشد
پارکینگ : شخصی که به صورت پاره وقت به پادشاهی می پردازد
فیلهارمونیک : فیلی که از تناسب اندام برخوردار است،فیل موزون
Sin City : فروشگاهی بزرگ، عرضه کننده مایحتاج سفره هفت سین
سیرابی : وضعیتی که در آن فرد نمیتواند حتی یک قطره دیگر آب بخورد
Parkinson: پسر سرایدار را گویند که در اتاقکی در پارکینگ زندگی میکند
Good setting: آن سه چیزِ نیک را گویند : گفتار نیک – کردار نیک -پندار نیک
Sweetzerland: سرزمینی که مردمانش زیاد زر میزنند اما به دل مینشیند
Very well: رها و آزاد و افسار سرخود و بی تکلیف و سرگشته و بی جا و مکان
[ چهار شنبه 9 اسفند 1391برچسب:فرهنگ لغت حیف نون,
] [ 15:24 ] [ علیرضااسکندری ][